نصراله رستگار
-
نام پدر : خلیفه
-
تاریخ تولد : 1343/06/28
-
محل تولد : بهبهان
-
نوع عضویت : بسیجی
-
یگان/ارگان : سپاه
-
تاریخ شهادت : 1365/10/27
-
محل شهادت : شلمچه
-
عملیات : کربلای پنج
-
محل دفن : گلزار شهدا
-
شهر/بخش : بهبهان
-
قطعه : 3
-
ردیف : 14
-
مزار : 24
-
توضیحات : -
خاطره » صراللهئ که رستگار شد
راوی : نجف زراعت پیشه عملیات : عملیات کربلای ۵
شمسالدین فانی
در شب بیست و هفتم دیماه 1365 در بحبوبه عملیات کربلای 5 در پنجضلعی شلمچه بهصورت یک ستون به سمت خاکریز هلالی دشمن حرکت میکردیم، با عبور از پُل روی کانال دوعیجی به دو شاخه تقسیم شدیم. شاخه ما از کنار نهر جاسم در حرکت بود که با شدت آتش دشمن مجبور شدیم به حالت سینهخیز ادامه مسیر دهیم، که تعداد زیادی از بچهها ازجمله چاریزاده، موحدیان، خوش خواهش با اصابت گلوله زخمی شدند.
شهدا : ✿ شهید نصراله رستگار
خاطره » سنگرسازان بی سنگر
راوی : نجف زراعت پیشه عملیات :1366/01/27 تعدادی از بچه های طرح و عملیات از جمله حمید رجبی به خط آمده و از آن بازدید نمودند و از همان ابتدا آتش عراق شدت گرفت که متقابلاً با آتش پشتیبانی نیروهای خودی خاموش شد و عملیات مهندسی تا ساعت 30/2 نیمه شب ادامه یافت و با خراب شدن دستگاهها آنان کار را تمام کردند که در آن شب تقریباً حدود دویست متر خاکریز جدید احداث کردند که ضعف خاکریز کوتاه ما را بپوشاند و حاج یدالله هم در خط پیش ما ماند.به واقع من کار بچه های مهندسی را از کار خودم ارزشمندتر می دانم ما پشت خاکریز به دفاع می پرداختیم اما بچه های مهندی روی لودر و بلدوزرها سه متر بالاتر دقیقاً در تیر رس دشمن و سیبل آنان و در زیر آتش شدید که مختص آنها بود به کار احداث سنگر یا خاکریز دست می زدند و به درستی که خیلی هنرمندانه به آنان لقب سنگرسازان بی سنگر نام نهاده اند.
شهدا : ✿ شهید نصراله رستگار
خاطره » شهیدی که 3 بار دفن شد
راوی : نجف زراعت پیشه عملیات : عملیات کربلای ۵
راوی : عبدالصاحب مرتضوی، مرتضی قربانی، غلام حسین نواب ، حجت الله سپهری مهر و حمید گنجور
شب بیست و هفتم دی ماه سال 65 به دلیل آتش شدید ، نیروهای دسته شهید چمران در نهرجاسم در منطقه شلمچه زمین گیر شده بودند و یک به یک تیر خورده و زخمی و شهید می شدند ، بچه هایی که سمت چپ شانه جاده برای پناه می رفتند هدف قرار گرفته و به درون آب های اروند صغیر پرت می شدند ، روی سطح جاده هم که تیراندازی مستقیم بود و اصلا امنیت نداشت ، در این حال برادر نصرالله رستگار از آن طرف جاده داد می زد : بیایید این طرف ، تقریباً چند نفر از ما سالم مانده بود ؛ ما هم به حالت نمدی به سمت راست جاده رفتیم تا درشیارهای نخلستان ها جان پناهی پیدا کنیم ، معاون گروهان عبدالصاحب غلامی بود که باسنش ترکش خورده و زخمی شده بود و می گفت: هرکس می تواند زخمی ها را بردارد و به عقب برگردد.
شهدا : ✿ شهید نصراله رستگار