جهانبخش آرام
-
نام پدر : محمد
-
تاریخ تولد : 1342/05/28
-
محل تولد : روستای قلعه کعبی (شهرستان بهبهان)
-
نوع عضویت : بسیجی
-
ارگان مربوطه : بسیج
-
تاریخ شهادت : 1360/05/30
-
عملیات/حادثه : -
-
محل شهادت : شوش
-
محل دفن : امامزاده سیدنصرالدین محمد
-
بخش/دهستان/شهر : بخش زیدون، دهستان سردشت
-
قطعه : -
-
ردیف : 1
-
مزار : -
-
توضیحات : -
وصیت نامه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِاللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» (سورۀ آل عمران، آیۀ 169)
«البته مپندارید که شهیدان راه خدا مُردهاند، بلکه زنده به حیات ابدى شدهاند و در نزد خدا متنعم خواهند بود.»
با درود به رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی؛ ابراهیم زمان و قلب محرومان و ملتهای رنج کشیده، کسی که درد آنها را میداند و قهرمانانه از کشور اسلامیمان دفاع میکند؛ آنچنان که حیرت همگان را برانگیخته است.
اینجانب جهانبخش آرام فرزند محمد، اعلام میکنم که با میل و اشتیاق به جبهه حق علیه باطل آمدم و بدانید حق پیروز است و ما هم به خاطر حق میجنگیم. چه بکشیم یا کشته شویم در هر دو حال پیروزیم و این بزرگترین پیروزی است که خدا به بنده خود عنایت میکند و در این موقعیت نصیب ما شده [است].
هیچ چیز از یک قطره خون که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست و چه خوب است من هم با نثار خون خود، به این هدف برسم.
پدر، مادر، خواهران و برادرانم! امکان دارد در جبههای که میجنگم [...] شهید شوم [و] جنازهام به دست شما نرسد؛ امیدوارم نارحت نشوید و هر وقت دلتان گرفت بر سر مزار شهدای قلعهکعبی، شهید[ان] عبدیپور و قاسم نیک بروید و اشکهایی که میخواهید برای من بریزید بر سر قبر آنها بریزید تا دردتان را فراموش کنید.
پدر و مادر! این ایران عزیز بر گردن همه ما حق دارد و در طول 1400 سال تحت ظلم و ستم بوده و باید برای حفظ آن نهایت کوشش را بکنیم و طبق گفته امام: «چشم امید من به شما جوانان است که ادامهدهندگان راه حسین هستید.»
باید امام را تنها نگذارید و یار و یاور او باشید و همیشه گوش به فرمان این پیر مجاهد باشید که همچون کوهی در مقابل یاوهگویان ایستاده است.
پدر! درود بر تو که چون ابراهیم، فرزند خود را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی؛ بدان و آگاه باش! که اسماعیلت هرگز از فرمان باریتعالی سر باز نمیزند و مرگ در راه خدا را جز سعادت نمیداند. من زندگی را جز جهاد در راه عقیده، نمیدانم و شهادت را جزء بهترین نعمتهای خداوند میدانم.
مادر عزیزم که عزیزترینِ عزیزها هستی و بعد از خدا، برای من مهربانترینِ مهربانها بودی. من به وجود تو افتخار میکنم که نزد تو اینچنین تربیت شدم که توانستم در هنگام جوانی خدمت ناچیزی به اسلام بکنم و تو مرا چنان تربیت کردی که پای خود را جای پای حضرت علی اکبر(ع) بگذارم. بدان که چه کشته شوم و یا سالم بمانم، برای تو افتخار است.
ای برادران عزیزم! پیوسته در راه پیشبرد اسلام عزیز به رهبری خمینی، گوش به فرمان باشید و تمامی قوانین اسلام را عمل کنید و سخنان امام را با جان و دل پذیرا باشید؛ چون زمان، زمان حسین و ایام هم عاشورا است.
تو ای خواهر! به حجاب و عفت و پاکدامنی بیش از هر چیزی اهمیت بده؛ چون حجاب تو مشت محکمی به دهان یزیدیان است.
در آخر چشمانم را باز بگذارید تا کوردلان بدانند که کورکورانه به این راه نرفتهام و دستانم را باز بگذارید تا دنیاطلبان و دنیادوستان بدانند که چیزی به آن دنیا نبردهام.
من از نظر مالی چیزی ندارم به جز چند دست لباس، که آن را به جنگزدگان بدهید. قبرم را در نزدیکی [قبر] شهید[ان] عبدیپور یا قاسم نیک بگذارید و اگر پهلوی آنها جا نبود، در چند قدمی شهید اسکندر عبدیپور بگذارید؛ چون امکان دارد بر تعداد شهدای ما افزوده شود تا قبر آنها را پهلوی من بگذارید. به همه بگویید که اگر، به کسی بدهکارم اطلاع دهد تا به او بپردازند. دوستان راه مرا ادامه دهید.
جهانبخش آرام