حمدالله آزمون
-
نام پدر : عبدالله
-
تاریخ تولد : 1338/05/07
-
محل تولد : شهرستان بهبهان
-
نوع عضویت : بسیجی
-
ارگان مربوطه : بسیج
-
تاریخ شهادت : 1362/12/05
-
عملیات/حادثه : خیبر
-
محل شهادت : هورالعظیم
-
محل دفن : گلزار شهدای بهبهان
-
بخش/دهستان/شهر : بخش مرکزی/شهر بهبهان
-
قطعه : 1
-
ردیف : 16
-
مزار : 14
-
توضیحات : -
وصیت نامه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِاللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ »
با سلام و درود به پیشگاه مقدس امام زمان(عج) و نایب برحقش امام خمینی، این مرد بزرگِ تاریخ که با قیام خود کفرِ استکبار شرق و غرب را شکست و سلام و درود بر شهیدان بهخون خفتۀ اسلام، که با نثار خون خود، درخت اسلام عزیز را بارور نمودند و سلام بر خانواده شهداء واسراء و مفقودین انقلاب و جنگ تحمیلی.
من از همگی عزیزان عذر میخواهم که چند نکتهای را بهعنوان تذکر بیان میکنم ولی آنچه که روی کاغذ میآید تنها از ثمرات اسلام و انقلاب اسلامی است.
همانطور که همۀ شما خواهران و برادران میدانید، مدتی است، قریبِ چهار سال که ابرجنایتکاران شرقی و غربی، نوکر نامبارکشان صدام را تشویق حمله به سرزمین اسلامیمان نمودهاند ولی با همت رزمندگان دلیر اسلام و به یاری خداوند متعال و به رهبری امام زمان(عج) تمامی نقشههای خیالی آنها نقش برآب شده و رزمندگان با حملات پیدرپی خود جنگ را به پیروزی نهایی نزدیک کردند ولی این را باید بدانید که این پیروزیهای بزرگ به همین سادگی به دستمان نرسیده؛ بلکه خونهای زیادی در این راه مقدس، ریخته شده است؛ پس ما باید تداومبخش راه این شهیدان باشیم.
من به سهم خودم، توفیق نصیبم شد و به جبهه آمدم و تا آخرین قطرۀ خونم در راه اسلام و قرآن فداکاری میکنم. امیدوارم که مورد رضای خداوند منّان واقع گردد، انشاءالله .
امیدوارم که چند کلمهای را از این بندۀ حقیر خداوند قبول کنید:
عزیزان! راه سعادت و خوشبختی در این دنیا و آن دنیا، تنها در راه اسلام زندگی کردن است و ما باید راه و روش زندگیمان را با اسلام وفق دهیم و فرامین الهی را انجام دهیم.
امربهمعرف و نهیازمنکر را فراموش نکنیم و با هم اتحاد و همبستگی داشته باشید تا منافقین وکفار میانتان نفوذ نکنند و جلوی توطئههای منافقین را بگیرید و همیشه در صحنۀ انقلاب اسلامی باشید.
در انتخابات و مسائل مذهبی و نمازهای جماعت شرکت کنید و قرآن و نهجالبلاغه را حتماً بخوانید و راه و روش زندگی را، از آنها یاد بگیرید.
من از تمامی آشنایان حلالیت میطلبم و من، همۀ آنها را حلال کردم و اگر ناراحتی از من دیدهاند، مرا ببخشند. اگر کسی از من طلبکار است، از پدرم بگیرد و اگر از کسی طلبکار هستم، میبخشم.
برای پدر و مادرم:
پدر و مادر مهربان! این وصیتنامه پیش از شهادت است. قبل از اینکه این سعادت نصیبم شود، من شروع کردهام و امیدوارم بتوانم با یک پیروزی کامل یا جزئی برای خدا و اسلام و قرآن جان بیارزشم را به الله ، آفریندۀ خود تسلیم نمایم. امیدوارم که برای شما یک فرزند نیکو و صالح بوده باشم.
از شما میخواهم پس از شهادتم، هیچگونه گریه و زاری نکنید؛ اگر خواستید گریه کنید برای حضرت علی(ع) و امام حسین علیهالسلام و بر بقیّه امامان گریه کنید.
به خاطر [شهادت] من خوشحال باشید؛ زیرا من پیروز شدم و به آرزوی خود رسیدم که برادران و دوستان من، بعد از من بتوانند با پایداری مرز و بوم کشور اسلامی را از دست دشمنان پلید و کافر، همچون بعثیون عراق و حزب دموکرات و حزب توده و بقیۀ احزاب پاک گردانند.
مادرجان! هر موقع به یاد من افتادی و خواستی گریه کنی و یا اینکه بر سر قبر من بیایی ، آن لحظه به فکر کربلای حسین(ع) باش که در آن زمان با کافران و ستمگران، برای پابرجا بودن اسلام و آزادیِ تمام مسلمانان، از زیر سلطۀ یزیدِ جنایتکار و جانی، چگونه جان خود و فرزندان عزیزشان را دو دستی تقدیم حق تعالی نمود.
مادر! مگر علیاکبر و حضرت قاسم و سرباز ششماههاش در عاشورا، در کربلای امام حسین(ع) شهید نشدند؟ و مگر حضرت عباس(ع)، دو دستش را از کین جدا نکردند؟ پس من که از آن بزرگواران بیشتر نیستم؛ بلکه یک بنده گناهکارم .
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
خدا، یار و نگهدار همۀ شما باشد.
جنگ، جنگ، تا پیروزی.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار.
یک بنده گناهکار، حمدالله آزمون