امرالله احمدی
-
نام پدر : امان الله
-
تاریخ تولد : 1345/05/28
-
محل تولد : روستای کردستان سفلا
-
عضویت : بسیجی
-
یگان اعزامی : بسیج
-
تاریخ شهادت : 1362/12/08
-
سن هنگام شهادت : 17 سال، 6 ماه و 10 روز
-
عملیات : خیبر
-
محل شهادت : هورالهویزه
-
محل دفن : روستای کردستان سفلا
-
قطعه : -
-
ردیف : -
-
مزار : -
-
توضیحات : -

متن وصیت نامه
فرازهایی از وصیتنامه شهید امرالله احمدی:
پیام من این است که قدر و منزلت این نهضت خونین و انقلاب اسلامی را بدانید و از طولانی بودن جنگ خسته نشوید و قدر این پیر جماران را بدانید و فرمایشات او را بدون چون و چرا عمل کنید و طوری نباشید که امام از شما ناراضی باشد.
مثل مردم کوفه نباشید که اول بیعت امام را پذیرفتند و بعد او را در مصائب رها کردند و عهد خود را شکستند و تا ابد این ملت، مورد لعنت و سرزنش قرار گرفتند و مثل سربازان دروغین علی(ع) نباشید که او از درد آنها در خود میپیچید و میگفت: «من حاضرم که ۱۰ تن از شما را بدهم و یک تن از سربازان معاویه را بگیرم». پس امیدوارم که شما ملت ایران چنین نباشید و انشاءالله نخواهید بود.
مردم عزیز! اگر ناحقیهایی در این سالها میبینید به خاطر خداوند که شده و به رضای خداوند و برای خداوند، این سختیها را بر خود تحمل کنید و صبر کنید و اگر در ادارهای، افرادی طاغوتی و ضدانقلاب هستند که مردم را اذیت میکنند، این را از بدی انقلاب ندانید؛ زیرا پاکسازی کردن این افراد بسیار مشکل است و انشاءالله کمکم این افراد پاکسازی میشوند.
و پیام دیگرم این است که نسبت به مسائل انقلاب و جنگ بیتفاوت نباشید و خود را مسئول بدانید؛ زیرا در سرای دیگر شما را مؤاخذه میکنند و بالاخره قدر این انقلاب را بدانید و این انقلاب آسان به دست ما نرسیده است؛ بلکه از قطرههای خون هزاران شهید که خورشید از درخشندگی این خونها رشک میبرد، به دست آمده است و ما اگر بیتفاوت باشیم، این خونها را پایمال کردهایم.
خانواده عزیز و محترم! میدانم که شما منتظر من بودید و دلتان میخواست که سالم برگردم ولی خانواده عزیزم! پدر و مادرم! من از علیاکبر حسین که عزیزتر و زیباتر و رشیدتر نبودم. آیا مادر علیاکبر و پدر علیاکبر منتظر فرزندشان نبودند که سالم از میدان جنگ برگردد؟! آیا آنها فرزندشان را دوست نداشتند؟! چرا؛ ولی وقتی پای اسلام به میان میآید، باید انسان نه بلکه از مال و فرزند خود بگذرد، بلکه از جان خود بگذرد و برای خدا از همه چیز خود بگذرد.
پدر و مادر و خانواده عزیزم! اگر خداوند مرا پذیرفت و شهید شدم تا میتوانید ناراحت نباشید و شاد باشید؛ زیرا شما را در عالم باقی شفاعت خواهم کرد.
برادر جان! دنیا تو را گول نزند؛ زیرا دنیا همانند ماری است خوش خط و خال، ولی در درون او زهری است آتشین که انسان را نابود میسازد.